جنگ را چگونه حزب الله برد؟

عبدالرحیم انصاری در یادداشتی نوشت: این جنگِ بیش از یک برای اسرائیلی که هیچگاه نبردی به این درازا را تجربه نکرده بود، بسیار رعب‌انگیز و فرسایشی شده بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راه بوشهر»؛‏ اینجا نمیخواهم به این بپردازم که چرا اسرائیلِ مدعیِ ارتش چهارم دنیا نتوانست بر یک گروه نظامی چیره شود و سرانجام تن به آتش بس داد؛ نمیخواهم بگویم رژیم صهیونیستی موفق نشد به اهدافش برسد؛ نمیخواهم بگویم تلفات بی سابقه ای داد، اقتصادش آسیب جدی دید، شهرک نشینانش آواره شدند، و انتقام هیچکدام را نتوانست در جنگ بگیرد؛ نمیخواهم بگویم پس از یک سال جنگ اسرائیل نتوانست به درمان(بازدارندگی) برسد و ناچار به مُسکن(آتش بس) اکتفا کرد؛ حتی نمیخواهم بگویم شرط حزب الله برای آتش بس، پایان جنگ غزه بود که موفق به تحققش نشد؛ بالاخره جنگ است؛ و حالا، آتش بس موقتی که تضمینی بر دائمی شدنش هم نیست؛ در یک جنگ ممکن است همه اهداف محقق نشود؛ کما اینکه اسرائیل به بد شیوه ای تحقیر شد و حالا مردم جنوب لبنان با حس پیروزی به خانه هایشان باز میگردند در حالی که صهیونیستها بابت یک شکست مفتضحانه خودخوری میکنند و به نتانیاهو میتازند!

بله همه اینها اتفاق افتاد و کابوس اسرائیل شد، اما آنچه میخواهم بگویم ناظر بر عقب ماندن اسرائیل از پروژه هایی است که برای تسلط دائمی اش بر منطقه و پایان آرزوی مردم فلسطین طراحی شده بود. هفتم اکتبر زیر میز عادی سازی روابط اسرائیل با اعراب زد، رژیم موقت را تحقیر نمود، حد قدرت واقعیِ نظامی اش را پیش چشم جهانیان قرار داد، و مهمتر از همه کریدور IMEEC که میرفت اکسیر جاودانگی و تسلط اسرائیل بر منطقه باشد را تا ناکجا آباد منحرف کرد. مقاومت در این راه متحمل سختی های زیادی شد، هرچند این هنوز پایان نبرد نیست، و مسیر ادامه دارد، اما آنچه آمریکا و اسرائیل از آن عصبانی اند این است که آمده بودند صهیونیست ها را برای همیشه مسلط کنند؛ لیکن در نهایت فقط به تاخیر در نابودی شان دست یافتند!

این جنگِ بیش از یک ساله برای اسرائیلی که هیچگاه نبردی به این درازا را تجربه نکرده بود، بسیار رعب انگیز و فرسایشی شده بود؛ ضمن آنکه گره هایی نیز در کار دو طرف وجود داشت، که این گره ها برای حزب الله بیشتر به مسائل جانبی و لزوم مدیریت شرایط و افکار عمومی برمیگشت و نه به واقعیت های میدان؛ همچنین حزب الله در این معرکه نخواست به تنش ها در جامعه صد فرقه لبنان دامن بزند، و با هوشیاری با تصمیم کلیِ حاکمیت لبنان همراه شد و به آن احترام گذاشت.

در واقع مقاومت در چارچوب حاکمیت لبنان و بعنوان یک نیروی دفاعی مورد تایید مردم و حاکمیت باقی ماند؛ این جنگ در کلیات یک پیروز دارد و آن هم محور مقاومت است، حتی اگر در جزئیات، اهدافی محقق نشده هم باقی مانده باشد. البته پذیرش آتش بس نیز میتواند یک تاکتیک باشد، و مسائلی وجود دارد که گاهی در ظاهر دلچسب نیست، اما اندرون خود مایه آرامش است؛ این حرف را جدی بگیرید! درباره سایر اجزای مقاومت، خصوصا سوریه نیز نکات مهمی وجود دارد که در حال مدیریت به شایسته ترین شیوه ها است و شاید در آینده ای نزدیک درباره آن و البته چگونگی شرایط غزه پس از این آتش بس [با تکمیل داده ها] بیشتر نوشتیم.

پایان پیام/